سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  مرتضی فیاضی[31]


سلام اما بعد... جوانی هستم (شاید هم بودم) از جنس همه جوانان امروز هموطنم البته یحتمل نه به مرغوبی جنس آنان.می نویسیم هر چه میخواهد دل خیلی! تنگمان ، می گوییم از هر دری هر چه میخواهد دهان نه چندان گشادمان و صد البته می شنویم به گوش جان نداشته مان هممممه ی حرفهای حساب و احیانا _دور از جانتان_ ناحسابتان حتی داد و بیداد و سر و صدا و قیل و قالتان را که لازمه جوانی است و مایه نشاط و انبساط روح آدمی.آخ که من میمیرم برای بحث های داغ دغدغه مندانه ی دردمندانه ی آرزومندانه ی جوانانه پس یا علی ...
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
امکانات دیگر

یا حسین

زنو آمد محرم....

       به تن کن رخت ماتم....

                 به اذن مادر ارباب عالم....


أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَةِ فِى الْفَلَواتِ، تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهَا السِّباعُ الضّـارِیاتُ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ یا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِکَةِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِک

زیارت جانسوزی است این زیارت ناحیه مقدسه...آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبة جدک

یا رب...

یا  رب  مراقب  دل پر  داغ  و خون او

وقتی که خواند روضه خدالتریب باش...


      

بالاخره بعد از سی و اندی سال روسای جمهور ایران و آمریکا مستقیما و رسما با هم گفتگو کردن. نمیدونم چی باید بگم. فقط نگرانم. خدا کنه دکتر روحانی تعریفها و تمجیدهایی که حضرت آقا ازشون کرده رو حروم نکنه و همونطوری که آقا گفتن باقی بمونه. خدا کنه دکتر روحانی همیشه "رییس جمهوری مطلوب و مورد اعتماد" باشه.

تو این سالهای پر فراز و نشیب ، مقاومت مردم ونظام جمهوری اسلامی دستاوردهای زیادی برای ایران داشت. کیه که ندونه همه این پیشرفتهای حیرت آور در زمینه های علمی و فنی و دفاعی و... در سایه تحریم های همه جانبه به دست اومد.

من با عقل ناقص خودم و با درکی که از جامعه دارم ضرورتی برای مذاکره نمیبینم لااقل در اول کار دولت جدید این کار به نظرم عجولانه و برای دشمن غلط انداز بود. چرا باید حرکتی انجام بشه که دشمن تصور کنه دولت جدید داره ساختارشکنی و سنت شکنی میکنه؟ چرا باید کاری کنن که دشمن فکر کنه دولت جدید رودر روی نظام قرار گرفته.

به نظرم این حرکت عجولانه در اولین ماههای شروع به کار دولت جدید باعث میشه دشمن فکر کنه تحریم ها اثرش رو گذاشته و دولت از طرف مردم انقدر تحت فشار بوده که به سرعت از مواضع اصولی خودش کوتاه اومده.

ما تجربه عقب نشینی به بهانه اعتمادسازی رو داریم. دیدیم که کار رو به جایی رسوندن که گفتن حتی رشته های خاص علمی رو هم باید تو دانشگاه هاتون تعطیل کنید. ما این رو تجربه کردیم که اگر یک قدم عقب بریم اونها ده قدم جلو میان. بسیار ساده لوحانه و احمقانه است اگر فکر کنیم واقعا 5+1 فقط مشکلش اینه که ما بمب هسته ای نداشته باشیم. تجربه این سی و اندی سال نشون داده که اونها کوچکترین پیشرفت رو در هیچ زمینه ای برای ما نمیخوان. مشکل اونا اصل نظام جمهوری اسلامیه و همه مسایلی مثل پرونده هسته ای ، حقوق بشر، آزادی و.... فقط و فقط بهانه و موانعی هستن سر راه پیشرفت این نظام و ملت.

من شک ندارم اگر روند عقب نشینی که در دو سه سال اخر ریاست جمهوری خاتمی انجام شد - و با دستور حضرت آقا متوقف شد- ادامه پیدا میکرد الان از نظر هسته ای یک درصد از این موفقیت ها و فناوری امروز رو هم نداشتیم.

رابطه با امریکا

خوب یا بد ، درست یا غلط این مذاکره انجام شد . به محض انجام گفتگوی تلفنی دکتر روحانی و اوباما ، خیلی ها همینطور کله کله قند بود که تو دلشون آب شد و هنوزم داره میشه و در مقابل خیلی ها هم دارن از غصه منفجر میشن . و اشتباه محضه اگه کسی فکر کنه اونایی که مخالف مذاکره با آمریکا هستن، درد مردم رو نمیفهمن. یه نگاه سطحی هم این رو مشخص میکنه که حامیان اصلی و واقعی این انقلاب و نظام ، اقشار متوسط به پایین جامعه هستن. یعنی همونهایی که که بیشتریم آسیبها رو از تحریم تحمل کردن، همونهایی که امام عزیز ما "یک تار موی اونها رو به کاخ نشینها نمیداد" . پس بدانند که اگه کسی با مذاکره مخالفت کرد از زور پرخوری و شکم سیری نیست؛ به سوز دلشه. به خاطر عکس دسته گلهاییه که رو تاقچه خونشه. به خاطر خون بزرگانی مثل احمدی روشن و مجید شهریاریه ، به ...

"عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم" . صحبتهای اوباما و بقیه مسولین آمریکا بعد از گفتگوی مستقیم نشون داد که این آمریکا همون آمریکاست بدون هیییچ تغییری. به تعبیر حضرت آقا دست چدنی خودشون رو زیر دستکش مخملین پنهان کرده بودند. ما صبر میکنیم ولی تا الان نه تحریمی برداشته شد نه حقی رو پذیرفتن و نه هیچ چیزی و کاش اینطور بود. از الان خواسته های مستکبرانه خودشون رو شروع کردن که کمترینش کاهش سطح غنی سازیه.

خوب بود آقای روحانی که تن به گفتگوی مستقیم با اوباما داده موضعش رو نسبت به حرفهای اوباما توی دیدارش با نتانیاهوی جنایتکار روشن میکرد و پاسخ میداد.

واقعا حیفه که بعد از این همه مقاومت و پیشرفت عقب نشینی کنیم... واقعا حیفه که دم در چادر معاویه ، مالک رو مجبور به "برگشت" کنن...واقعا حیفه...حیف...

.......................................................................................


بی ربط نوشت : خدا رو شکر "بعد از چهار سال بیکاری" بالاخره چند روزیه که یه کاری واسم جور شده و رفتم سر کار.خدا واسه همه بیکارا بسازه. با گوشت و پوست درک کردم که واقعا بیکاری بد دردیه.


      

جریاناتی که سر رای دادن خانم راستگو به دکتر قالیباف پیش اومده منو یاد صحبتهای دکتر روحانی و مخصوصا دکتر عارف تو مناظره های انتخابات میندازه. اونجایی که به شدت تاکید داشتن که کشور رو با یک فکر و یک جناح نمیشه اداره کرد و مدعی بودن که اصولگراها همه اصلاح طلبها رو کنار گذاشتن و تنهایی رفتن سیزده به در.
من قضاوتی درباه درستی یا نادرستی این حرف نمیکنم ولی نمیدونم چرا ناخودآگاه یادم میفته که جناب رحیمی یعنی معاون اول دکتر احمدی نژاد نماینده ویژه هاشمی رفسنجانی برای تبلیغات برای ایشون در سال هشتاد و چهار در غرب کشور بود، یادم میاد که بسیاری از اصلاح طلب ها از اظهارات مشایی استقبال میکردن و حتی با هم جلسات متعدد داشتن و هدفشون رو یکی میدونستن، یادم میاد بسیاری از روسای اطلاح طلب ادارات در شهرستانهای کوچک - و حتی بزرگ - و در بعضی جاها مدیرانی در سطح مدیرکل ، در دولت احمدی نژاد هم در پست خود ماندند. یادم میاد...
یاد رسول بخیر . با ربط و بی ربط میگفت اگه دین نداری لااقل آزادمرد باش. حالا من میگم اطلاح طلبان عزیز! شماها که دین دارید هم آزادمرد باشید. هیچ منافاتی باهم ندارن این دوتا به مولا. مگه ما به شما چیزی گفتیم که به کسی رای دادین که خواهر و برادرش به جرم - نه اتهام - براندازی و اقدام علیه امنیت ملی تو دستگاه قضایی فشل ما پرونده دارن؟امنیت ملی همین کشوری که شما با رای مردمش عضو شورای شهر پایتختش شدید؟ بزرگشون هم که ماشاالله راه افتاده رگباری میزنه و نیم ساعت یعد تکذیب میکنه.

مگه نمیگین طرف آزاده به هر کی رای بده؟ حالا اگه کسی حتی از همفکرای خودتون خلاف نظر شما رای داد دیگه این -دور از جون - کولی بازیا چیه؟ اون خانم هم برگشته گفته خانم راستگو خائن است و فلان و بهمان. ضمنا جناب حزب اسلامی!!!! کار! نترس. ما گوش مخملی هستیم و کاملا درک میکنیم که اخراج خانم راستگو از حزب شما رو هیچ رقمه و با هیچ ضرب و زوری نمیشه به رای ایشون به قالیباف ربط داد و فقط و فقط به خاطر عدم رعایت موازین اخلاقی!! بوده. ضمنا تر ممنونیم که به شعور مردم احترام گذاشتین و از مردم عذرخواهی کردین. خدا وکیلی اینجا رو دیگه واقعا "روحانی مچکریم"
...................................................................................................................
تلنگر نوشت: ولی از یه چیز اصلاح طلبها خعلی خوشم میاد و واقعا باهاش حال میکنم و اون کار تشکیلاتی و تشکیلاتی کار کردنشونه. انصافا خوب کار میکنن تو این زمینه برعکس آقایون اصولگرا!! که کاملا کشکیلاتی جلو میرن.

.........

اینم ببینید. جالبه http://jahannews.com/vdchiinxv23nzid.tft2.html


      

یه مدت دسترسی به اینترنت نداشتم یه مدتم تنبلیم گرفته بود و یه مدتم...بماند. الانم زیاد حوصله نوشتن ندارم. مدتیه به وب برو بچه های ارزشی و به قولی حزب اللهی که سر میزنم اعصابم خط خطی میشه. یکی میگه احمدی نژاد مطلق خوبه یکی میگه مطلق بده، یکی میگه حیف شد رفت یکی میگه کاش زودتر میرفت... ازون طرف هم یه عده ای از الان وااسلاماه سر دادن ؛که چی، که روحانی رییس جمهور شده. آخه مومن چرا نگاهمون صفر و یکی شده؟ چرا هر چیزی رو جای خودش نمیبینیم؟ احمدی نژاد خوب بود ، دوستش داشتیم، دو دوره با جان و مال و آبرو حمایتش کردیم ولی اشتباهاتش قابل کتمان نیست کما اینکه بعضیهاش قابل جبران هم نیست.
در مورد نوع نگاه دوستانم به آقای روحانی و دولتش انتقاد دارم. به نظرم دوستان یکمی بدبینانه و با پیش داروی دارن نگاه میکنن به دولت یازدهم. بد و خوب رو به موازات هم و در جای خودش باید دید. از خوبی باید تعریف کرد و حمایت و از بدی باید نهی کرد و انتقاد. من شخصا بسیاری از صحبتهای آقای روحانی رو خیلی پسندیدم و باید اعتراف کنم امیدوار شدم به ایشون. برای مثال صحبتهاشون تو مراسم تحلیف یا تو کنفرانس خبری و تا حدودی هم تو مراسم تنفیذ. الیته انتقادات زیادی به وزرای انتخابیشون دارم و از لحاظ سیاسی و عقیدتی و حتی حوزه تخصصی با خیلی هاشون مشکل جدی دارم اما سسعی میکنم زود قضاوت نکنم. یادمه سال هشتاد و چهار هر کسی از احمدی نژاد انتقاد میکرد خیلی ها و خود من میگفتیم الان زوده واسه قضاوت؛لااقل شش ماه صبر کنید. الان هم میگم باید صبر کرد تا ببینیم چه میکنه این "دولت تدبیر و امید". منم خیلی نشانه هارو میبینم  که منو دلسرد میکنه ولی وظیفه من و همه کسانی که تو انتخابات شرکت کردند حمایت وپشتیبانی از دولت و نقد منصفانه عملکرد اونه. از صمیم قلب برای دولت جدید در راه خدمت به ملت و کشور اسلامی عزیزمون آرزوی موفقیت میکنم.

الهی کمک کن تا همیشه "حق بین" و "حق گو" باشیم.


بعد نوشت : صحبت های امروز آقا خیلی امبدوارم کرد. مخصوصا اون قسمتی که دکتر روحانی رو «رئیس جمهوری مطلوب، مورد اعتماد و دارای سوابق روشن انقلابی» خطاب کردن. باید رو کلمه به کلمه صحبتهای آقا فکر و بر اون اساس حرکت کرد تا از مسیر منحرف نشد.

 


      

 

سونامی کاهش قیمت ها...

قیمت ها شکست...

موج کاهش قیمت ها...

سقوط آزاد سکه و طلا...

اینها و تیترهایی از این قبیل امروز در رسانه ها زیاد به چشم میخورند. البته کاهش وتثبیت قیمت کالاها کار خوب وپسندیده ایست. فرقی هم نمیکند که کدام دولت این کار را انجام دهد. مخصوصا بعد از افزایش تصاعدی و عجیب و قابل بررسی قیمت ها در حدود یکسال گذشته این ارزانی به کام مردم خیلی شیرین خواهد بود؛ ولی نکته ای که از آن غفلت میشود دلیل این ارزانی یکباره است. چرا؟ به نظر من اصلاح طلبان در برابر یک پرسش جدی از طرف مردم قرار دارند و باید پاسخی درخور به آن بدهند. چرا به محض ثبت نام آقای هاشمی قیمت دلار و طلا کاهش پیدا کرد؟ (این قضیه وقتی جالبتر میشود که بدانیم در آن ایام علی رغم کاهش قیمت جهانی طلا، در داخل کشور قیمت سکه و طلا همچنان بالا ماند!!) چرا با رد صلاحیت آقای هاشمی دوباره قیمت طلا و ارز روند صعودی پیدا کرد؟ چرا بلافاصله پس از اعلام نتیجه انتخابات و پیروی آقای دکتر روحانی قیمت ها با این شدت اعجاب انگیز سقوط کرد؟ هنوز دولت دهم سر کار است. دولتی که علی رغم بسیج همه امکانات نتوانست جلوی افزایش قیمت ها را بگیرد(البته منکر بی تدبیری ها و بعضی اقدامات منفی دولت نیستم) ، هنوز دولت "تدبیر و امید" آغاز به کار نکرده تا با "کلید" پرماجرایش قفل های بسته را باز کند ، هنوز اصولگرایان - که به زعم اصلاح طلبان مسؤل "همه" مشکلات امروز هستند- عهده دار اداره کشورند ، هنوز قیمت جهانی ارز و طلا تثبیت نشده و دارای نوسان است، هنوز قانون هدفمندی یارانه ها به شیوه اولیه آن در حال اجراست، هنوز پرونده هسته ای بسته نشده، هنوز تحریم ها علیه ایران لغو و یا حتی کمتر نشده، هنوز هنوز هنوز... اما حالا چه اتفاقی افتاده که قیمت ها بدون دخالت دولت که مسؤل تنظیم بازار است کاهش این چنینی داشته است؟ 

این بدترین نوع نگاه به مردم کشور است. مردمی که همه مشکلات و بحران ها را با نجابت تحمل کرده اند سزاوار بهترین ها هستند نه اینکه آرامش روانی ومادی زندگی آنها بازیچه سیاست بازی بعضی ها قرار گیرد. هیچ کس از ارزانی ناراحت نیست. اما باید دید "کلید" کنترل قیمت در دست چه کسانی است که دیروز قیمت ها را افسار گسیخته و بی حد و حساب افزایش دادند و جلوی کاهش قیمت ها را سد کردند و امروز با تغییر شرایط سیاسی یکباره آن را پایین کشیدند.

کلید

با ربط نوشت: نمیدونم چرا یاد این جمله حکیمانه افتادم که : «هیچ ارزونی بی علت نیست»

 


      

خواستم مطلبی درباره انتخابات اخیر بنویسم ولی نتونستم به دلایلی. ولی یه مطلبی تو وب محمد صادق عزیز خوندم دیدم یه جورایی حرف دل منم هست. با خودم قرار داشتم از جای دیگه مطلب نذارم و همیشه فقط از "خودم" بنویسم و هیچ وقت از "خودم" ننویسم ؛ ولی خب این یه دفعه رو ببخشید :

به نام خداوند یکتای مهربان

4 سال قبل، وقتی کاندیدای محبوبمان با 24 میلیون رأی رئیس جمهور شد، سخت طالب آن بودیم که شادی کنیم

دوست داشتیم به خیابان بیائیم و خستگی یک انتخابات داغ و پر تنش را از تن به در کنیم

اما وقتی به خیابان آمدیم

جز آتش و دود و اعتراض چیزی ندیدیم

شیشه خیابان‌ها را شکستید و به مردم و نظام تهمت زدید و همه قواعد سیاسی و

انسانی را زیر پا گذاشتید و ما «فقط» نظاره می‌کردیم

آمدیم برای شادی دل‌های دوستانمان «بوق» بزنیم؛ اما دیدیم که بوق زدن به نماد اعتراض تبدیل شده

شادی رأی آوردن کاندیدای محبوبمان را به زهر تبدیل کردید و در جلوی چشم ما،

رأی ما را «دروغ» خواندید...

این خاطرات در ذهنم رژه می‌روند وقتی می‌بینم شما را که حالا، با شور و شعف وصف ناشدنی

به خیابان‌ها آمده‌اید؛ شاد هستید و بوق و سوت و کف می‌زنید

ما فرصت شادی کردن را از شما نمی‌گیریم؛ این پیروزی گوارای وجودتان باد...

بغضم می‌گیرد وقتی یاد 4 سال قبل و مظلومیت نظام می‌افتم

حسرت آن روزها و شادی نکرده خود را نمی‌خورم؛ اما نمی‌توانم آه نکشم.


      

من رأی میدهم...

 

رای

من به "دکتر سعید جلیلی" رأی میدهم

 

سعید جلیلی


      

یه بار دیگه پرده از چهره کثیف وهابیت کنار زده شد تا فطرت های پاک حقیقت رو بهتر و بیشتر از قبل ببینند و بفهمند. وهابیت مساوی است با کفر و اسرائیلیت

پیمان طالبی حق مطلب رو خوب ادا کرده:

نه چنانیم که آب از سرمان رد بشود

نگذاریم که این فاجعه بی حد بشود

 

به تولی و تبری شده تاکید ولی

یکی از این دو مهم، گاه موکد بشود

 

من ز ترس عدو از مرقدتان فهمیدم

لایق هر جسدی نیست که مرقد بشود

 

بی گمان نطفه او را دو حرامی بستند

هرکه با آل محمد و علی بد بشود

 

شیعه یک بار در و سیلی و غربت دیده

حاش لله بگذارد که مجدد، بشود

 

حاش لله بگذاریم پس از این حرمی

جای ولگردی مشتی سگ مرتد بشود

 

باش تا حکم جهادی برسد، تا ظالم

در دم و بازدمش نیز مردد بشود

 

هدف بعدی او حضرت زینب (س) باشد؟

مگر این بار ز روی جسدم رد بشود!

 

باز ای شیعه بگو: شکر خداوند حکیم

که نشد مادرمان صاحب گنبد بشود

 

منبع : http://www.peyman-talebi.blogfa.com/


      

 

مطلب کوتاه و تأثیرگذاری که یکی از همسنگران تو وبلاگش گذاشته بود بهانه ای شد واسه نوشتن این مطلب.

مادر و محبت و عشق مادرانه به نظرم یکی از مهم ترین و بارزترین نشونه های وجود خداییه که خالق این محبته ؛ انقدر مخلوقاتش رو دوست داره که دل مادر رو نسبت بهشون نرم میکنه تا حامی و پشتیبانش باشه.

حالا اگه این مادر ، مادر یک شهید باشه اونوقت چی؟ مادری که با خون دل و سختی پاره تنش رو بزرگ کرده و گوشت و پوست و استخون بچش از شیره جان اون رشد کرده و ساخته شده ، درست وقتی که باید ثمره زحماتش رو ببینه برای یک ارزش و هدف بزرگتر این بچه رو در راه خدا قربانی میکنه.

یادم میاد چند سال پیش مادربزرگم حفظها الله ( مادر شهید ابراهیم فیاضی ) داشت درباره پسر شهیدش برامون صحبت میکرد که: "خیلی اهل درس بود...بعضی شبها میرفت تو زیر زمین نمور تا صبح درس میخوند..." دیگه ادامه نداد، به یه نقطه خیره شد و یواش یواش چشمای کم سوش پر اشک شد : "الهی مادرت بمیره. چرا وقتی پسرم میرفت زیر زمین، من یه تشک یا پتو بهش ندادم. بچم سردش بود...الهی بمیرم" و انگار که ما رو دیگه نمی دید شروع کرد به گریه و زیر لب با جگر گوشه اش درد دل میکرد.

یادم نمیره صبر زینبی همین مادر وقتی بعد از دوازده سال چشم انتظاری ، تکه های استخوان پسر رعناش رو براش آوردن ، تو محوطه سپاه نور اصرار داشت که پسرش رو ببینه و وقتی دید دلش آروم شد...و در اون لحظات چه کسی جز خدای مادر از حال دل مادر خبر داشت؟

مادر شهید... مادر شهید... مادر شهید... هر چقدر این واژه رو تکرار میکنم بیشتر از قبل یقین میکنم که این واژه اینجایی نیست. باور کنید حتی مفهوم  "مادر شهید" مال این دنیا نیست چه برسه به مصداق اون.

خدایا ما رو شرمنده دل تنگ و شکسته مادران شهدا نکن

شادی روح مادران شهیدی که از بین ما رفتن حمدی هدیه کنید 

 


      

 

فرازی از مناجات شهید بزرگوار حجت الاسلام مهندس ابراهیم فیاضی- 1365/2/31

 

شهید ابراهیم فیاضی

خدای بزرگ! من چگونه به کوچکی ام در پیشگاه تو اظهار کنم؟ این دل من آتشدان عشق تو شد.خدای بزرگ! این روح جسته ام را، این دل بی تابم را و این سر پر شورم را به تو می سپارم.

خدایا! ای که هر کس در معامله عشق تو راه یافت به قیمتی رسید، همه وجودم ، همه سلول های بدنم و همه جانم فدای تو باد.خدایا! می توانم جرأت کنم و بگویم میخواهم در راه تو خود را ببازم.

خدای عزیز! نمیدانم چرا همه وجودم در نظرم بدون نگاه به تو هیچ می آید.نمی دانم چرا علاقه ام به تو بیش از علاقه ام به خود است. این چه  عنایتی است که به این حقیر مقصر کرده ای؟ تو چقدر خوبی؟ چقدر جمیلی؟ چقدر عزیزی؟

ای همه چیز من! ای که اگر شوق لقای تو نبود ، من لحظه ای ماندن در اینجا را تحمل نمی کردم؛ای که اگر وعده "ان مع العسر یسرا"ی تو نبود، با همه عالم قهر میکردم؛ دوست دارم در بیابانی تنها دور از چشم هر کس در آتش عشق تو بسوزم و بسوزم و بسوزم و ملائکةالله در حلقه این آتش ، راز "انی اعلم ما لا تعلمون" را تماشا کنند.

عموی عزیز و بزرگوارم در تابستان سال 1336 در روستای با صفای دینکوه در شهرستان نور به دنیا آمد و در ساعت یک نیمه شب هفتم بهمن ماه 1365 در عملیات کربلای پنج در سرزمین مقدس شلمچه به شهادت رسید. پیکر پاک عمو ابراهیم بعد از دوازده سال در زمستان 1377 توسط گروه تفحص سپاه شناسایی و به زادگاهش منتقل و به خاک سپرده شد.

 


      
<      1   2   3   4      >